"یا امام رضـــــــــــا" اگر بناست که لطف کسی به ما برسد خدا کند فقط از جانب شما برسد
نخواه منت بیگانه بر سرم باشد خوش است خیر همیشه از آشنا برسد
از آستان رضا (ع) هرچه می رسد بی شک بدون واسطه از محضرخدا برسد... .
گر قرار است کسی ضامن ما بشود آن شاه خراسان شود خوب است.
خداوند را شاکرم که توفیقی نصیبمان کرد درمورخ 1400/07/23 شب آغاز ولایت و امامت و زعامت آخرین سحاب رحمت و بیگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها حضرت مهدی موعود (عجل الله فرجه الشریف)در زیر سایه امام رئوف امام مهربانی ها علی بن موسی الرضا و عنایت بزرگ مادر سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) فصل جدیدی از زندگی مشترک خودمان را در صحن و سرای حرم رضوی با توکل بر خداوند بزرگ آغاز کردیم که با عنایت بزرگ پدر و مادران همراه بود و بهترین زحمت ها را در زندگی برایمان کشیدند. دستشان را می بوسیم....
من و همسرم دوست داشتیم زندگیمان با نام و یاد خاطره شهدای مدافع حرم برگزار شود و با یکدیگر تصمیم گرفتیم میزان مهریه خودمان را 1 جلد کلام الله مجید و ی شاخه نبات به نیت مادران حضرت زهرا(س) و زیارت مزار 72 شهید مدافع حرم به نیت 72 شهید دشت کربلا تعیین کردیم و در کنار خانواده هایمان دایی ،خاله ،عمو ، داداش ها ،خواهرها و در جوار حرم امام رضا(ع) خطبه عقد خوانده شود.
کدخدا غلامرضا راهدار بزرگ طایفه راهدار فرزند کدخدا علی
پدر شهیدان پرویز و حسین راهدارساکن روستای اسماعیل قنبر
هر جا اثر شهید باشد دل همسفر شهید باشد جاری به فضای محفل ما عطر پدر شهید باشد در بزم غم پدر نشستیم بر ما نظر شهید باشد اشک است که آمده به پرواز یا بال و پر شهید باشد در سینه نشسته شعله غم در دل شرر شهید باشد امروز فروغ محفل ما چشمانِ تر شهید باشد گردد چو شهید جاودانه این هم ثمر شهید باشد دارد به بهشت مُلک جاوید هر کس پدر شهید باشد هر واژه به دفتر تو “یاسر” گلگون گهر شهید باشد
عکس شهید پرویز راهدار
شهید پرویز راهدار در سال ۱۳۴۴در یکی از روستاهای شهرستان زابل به نام روستای اسماعیل قنبر متولد شد پس از طی تحصیلات دوره ابتدایی وارد آموزشگاه گروهبانی شدو باطی دوره آموزش به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمدو از همین طریق به جبهه نبردعلیه باطل اعزام شد سرانجام پس از سه سال حضور مستمر در میادین نبرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره بعثی در تاریخ ۵/۳/۱۳۶۵به فیض عظیم شهادت نایل آمد.
بسم رب الشهدا والصديقين
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.