شهید بزرگوار امید شیبانی فرزند:حسینعلی در سحرگاه بیستم ویکم آبان ماه سال 1367در شهرستان چابهار در خانواده ای مذهبی،در دامان مادری متقی،دیده به جهان گشود.باتوجه به اینکه بعنوان اولاد ارشد خانواده با برادر وخواهر همانند استوانه ای قوی از ابتدای نوجوانی جهت ایجاد وفاق و همدلی بین اعضای خانواده اقدام میکرد.
شهید برای فراگیری علم و دانش دوران تحصیلات ابتدائی را در مدرسه شهید عرب موذن واقع در بلوار توحید چابهار گذراند،تحصیلات راهنمایی را همانند همسالان خود درون مدرسه رستگاران چابهار سپری کرد. در همان دوران به عضویت پایگاه بسیچ مسجد امام حسین(ع) درآمد و از آن زمان به بعد هیچگاه مسجد و پایگاه بسیج را رها نکرد،و از طریق پایگاه به دوره های آموزشی تکاوری اعزام شد.
شهید علاقه زیادی به برگزاری نماز جمعه داشت به همین دلیل امام جمعه محترم از او برای امنیت و حفاظت نمازگزاران استفاده میکرد.از همان دوران طفولیت اخلاق بسیار خوش در برخورد با همه افراد زبانزد همگان بود،اخلاص ایشان در انجام عبادات،رعایت احترام کامل به اعضای خانواده ، به خصوص تسلیم محض در برابر پدر و مادر و دوستداری اهل بیت و یاران امام حسین(ع)یکی از شاخص ترین خصال نیکوی ایشان بود که حتی در لحظه شهادت ذکر یا حسین را بر زبان خود جاری داشت.
دوران دبیرستان را با توجه به علاقه شدید به رشته های فنی و انتخاب رشته مکانیک موتورهای دریایی را درون دبیرستان فاروق اعظم چابهار به پایان رسانید.در دوران دبیرستان علاقه خاصی به ورزشهای رزمی داشت تا آخر توانست مدال برنز استانی رشته کاراته را اذان خود کند.
بعد از اتمام دورن دبیرستان به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از طی دو سال خدمت در سپاه شهرستان بنت نیکشهر به پایان رساند.در همان زمان بود که پدر باز نشسته شد ، لذا امید به عنوان فرزند بزرگ خانواده جایگزین پدر در امورات زندگی شد.برادر شهید میگوئید در همان زمان بود ،که به پیشنهاد فرمانده پایگاه بسیج وارد پایگاه دریایی امام علی(ع)شد. و پس از طی مراحل استخدام در تاریخ25/07/1388به دوره های آموزشی اعزام شد.چند ماهی نگذشت که پس از فراگیری علم وفنون پاسداری در تاریخ28/09/1388وارد مجموعه پایگاه دریایی امام علی(ع) نیروی دریایی سپاه شد و تلاش های خستگی ناپذیر آن عزیز سفر کرده ، حین خدمت موجب آن شد تا بارها و در مقاطع مختلف مکررا مورد تشویق از سوی فرماندهان مافوق خود قرارگیرد.
در انجام کارهای محوله ضمن رعایت سلسله مراتب نظامی،که با خلق نیکو و تواضع با نیروها و همکاران خود برخورد میکرد.تا اینکه یکشنبه هشتم اسفندماه سال1389بعد از مراسم صبحگاه و رژه میدانی که درون پایگاه دریایی امام علی(ع)برگزار شد.طبق روال هر روز به محل کار خود رفت درآن همان روز بود که با توجه به جا به جای یگان مربوطه ، در حال حرکت با لیفتراک بود که ناگهان آرام آرام به سرعت گیر نزدیک شد و تیغه های لیفتراک به آسفالت جاده گیر می کند و باعث برهم زدن تعادل و افتادن لیفتراک بر روی وی میشود در همین هنگام بودکه بعد از ذکر شهادتین با ذکر یا حسین دار فانی را وداع گفت.