مرتضی راهش را انتخاب کرده بود/ تا آخرین نفس ایستاده ایم
شهید مرتضی مالکی فرزند غلامعلی مالکی متولد سال 1369 از زابل و فرزند نهم از خانواده ای مذهبی ساکن شهرستان زابل که متاهل و دارای یک فرزند دختر سه ساله به نام هلیا است.
به گزارش پایگاه خبری اوشیدا: شهید مرتضی مالکی فرزند غلامعلی مالکی متولد سال 1369 از زابل و فرزند نهم از خانواده ای مذهبی ساکن شهرستان زابل که متاهل و دارای یک فرزند دختر سه ساله به نام هلیا است.
محمد مالکی برادر بزرگ شهید مرتضی مالکی در گفت و گو با خبرنگار اوشیدا اظهار داشت: شهید مرتضی از همان بچه گی علاقه خاصی به مقام معظم رهبری ،ولایت و علاقه شدیدی به حضرت امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) داشت .
وی افزود: پدر و مادر و خانواده ام کربلایی هستند و مرتضی نیز در تدارک سفر به کربلا بود که با خونش کربلایی شد.
محمد مالکی بیان کرد: مرتضی بزرگ شده یک خانواده مذهبی،عاشق مسجد و روضه های اباعبدالله الحسین (ع) بود .
برادر شهید مالکی ادامه داد: شوق و ذوق شدیدی به شهادت داشت و آخر به آرزوی دیرینه اش رسید.
وی اظهار کرد: شهید مرتضی دیپلم ادبیات و علوم انسانی داشت و امسال برای ورود به دانشگاه آزاد قبت نام اولیه را انجام داده بود و قصد داشت در رشته علوم سیاسی به ادامه تحصیل بپردازد.
مالکی در ادامه گفت: برادرم مرتضی از سال 90 وارد نیروی انتظامی سراوان شد و از همان ابتدای خدمت در طی دو سال گذشته در نیروی انتظامی سراوان خدمت کرده بود .
وی از سفر شهید قبل از شهادتش به زابل برای دیدار پدر و مادر می گوید: عید قربان مرخصی گرفت و به همراه همسر و فرزندش به زابل آمد و ما با هم در نماز عید قربان شرکت و نذر قربانی را نیز ادا کردیم.
محمد مالکی ادامه داد: بعد ظهر روز بعد از عید قربان به سراوان رفت و شب بعد بدست افراد خبیث و کفار از خدا بی خبر به همراه دو تن دیگر ناجوانمردانه به شهادت می رسد.
برادر شهید ادامه می دهد: خبر شهادت مرتضی از طریق برادر خانمش به ما رسید و او هم از اهالی منطقه سروان شنیده بود که به پاسگاه سروان حمله شده و تعدادی به شهادت رسیدند، با جستجوی که انجام می دهد مطمئن می شود مرتضی هم جز شهدا ست.
محمد مالکی می افزاید: پدرم درباره شهادت مرتضی تنها کلامش این است که از شهادت پسرم در راه خدا بسیار خشنود و راضی بوده و حاضر هستم که سه پسر دیگرم هم در راه خدا و قرآن به شهادت برسند.
وی با بیان اینکه ان شالله شهید در روز قیامت شفیع ما باشد افزود: نگذاریم که خون شهدا پایمال شود ،هر قدر که اشرار و شیادین کوردل فرزندان ما را به شهادت برسانند ما باز هم در صحنه حضور داریم و تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس ایستاده ایم.
مالکی بیان داشت: با کشتن فرزندان و برادرانمان خاموش نخواهیم شد و راهشان را ادامه و به فعالیتهایمان ادامه خواهیم داد.
همسر شهید از شوق شهادت مرتضی مالکی می گوید
سمانه سرگزی همسر شهید مرتضی مالکی می افزاید: همسرم همیشه می گفت دو برادر بزرگم با لباس سبز در این راه جانباز شدند و من شهید خواهم شد و این کاملا برایش واضح شده بود.
وی افزود: شب قبل از شهادتش خوابی دیدم و گویا تیری به صورت شهید برخورد کرده و تمام صورت ایشان را خونی کرده بود و من با وحشت از خواب پریدم و با دیدن صورت سالم ایشان آرام شدم.
همسر شهید ادامه داد: صبح همان روز دخترم هلیا ناخودآگاه به من گفت؛مامان مگر بابا دیشب تیر خورده .
محمد مالکی برادر بزرگ شهید مرتضی مالکی در گفت و گو با خبرنگار اوشیدا اظهار داشت: شهید مرتضی از همان بچه گی علاقه خاصی به مقام معظم رهبری ،ولایت و علاقه شدیدی به حضرت امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) داشت .
وی افزود: پدر و مادر و خانواده ام کربلایی هستند و مرتضی نیز در تدارک سفر به کربلا بود که با خونش کربلایی شد.
محمد مالکی بیان کرد: مرتضی بزرگ شده یک خانواده مذهبی،عاشق مسجد و روضه های اباعبدالله الحسین (ع) بود .
برادر شهید مالکی ادامه داد: شوق و ذوق شدیدی به شهادت داشت و آخر به آرزوی دیرینه اش رسید.
وی اظهار کرد: شهید مرتضی دیپلم ادبیات و علوم انسانی داشت و امسال برای ورود به دانشگاه آزاد قبت نام اولیه را انجام داده بود و قصد داشت در رشته علوم سیاسی به ادامه تحصیل بپردازد.
مالکی در ادامه گفت: برادرم مرتضی از سال 90 وارد نیروی انتظامی سراوان شد و از همان ابتدای خدمت در طی دو سال گذشته در نیروی انتظامی سراوان خدمت کرده بود .
وی از سفر شهید قبل از شهادتش به زابل برای دیدار پدر و مادر می گوید: عید قربان مرخصی گرفت و به همراه همسر و فرزندش به زابل آمد و ما با هم در نماز عید قربان شرکت و نذر قربانی را نیز ادا کردیم.
محمد مالکی ادامه داد: بعد ظهر روز بعد از عید قربان به سراوان رفت و شب بعد بدست افراد خبیث و کفار از خدا بی خبر به همراه دو تن دیگر ناجوانمردانه به شهادت می رسد.
برادر شهید ادامه می دهد: خبر شهادت مرتضی از طریق برادر خانمش به ما رسید و او هم از اهالی منطقه سروان شنیده بود که به پاسگاه سروان حمله شده و تعدادی به شهادت رسیدند، با جستجوی که انجام می دهد مطمئن می شود مرتضی هم جز شهدا ست.
محمد مالکی می افزاید: پدرم درباره شهادت مرتضی تنها کلامش این است که از شهادت پسرم در راه خدا بسیار خشنود و راضی بوده و حاضر هستم که سه پسر دیگرم هم در راه خدا و قرآن به شهادت برسند.
وی با بیان اینکه ان شالله شهید در روز قیامت شفیع ما باشد افزود: نگذاریم که خون شهدا پایمال شود ،هر قدر که اشرار و شیادین کوردل فرزندان ما را به شهادت برسانند ما باز هم در صحنه حضور داریم و تا آخرین قطره خون و تا آخرین نفس ایستاده ایم.
مالکی بیان داشت: با کشتن فرزندان و برادرانمان خاموش نخواهیم شد و راهشان را ادامه و به فعالیتهایمان ادامه خواهیم داد.
همسر شهید از شوق شهادت مرتضی مالکی می گوید
سمانه سرگزی همسر شهید مرتضی مالکی می افزاید: همسرم همیشه می گفت دو برادر بزرگم با لباس سبز در این راه جانباز شدند و من شهید خواهم شد و این کاملا برایش واضح شده بود.
وی افزود: شب قبل از شهادتش خوابی دیدم و گویا تیری به صورت شهید برخورد کرده و تمام صورت ایشان را خونی کرده بود و من با وحشت از خواب پریدم و با دیدن صورت سالم ایشان آرام شدم.
همسر شهید ادامه داد: صبح همان روز دخترم هلیا ناخودآگاه به من گفت؛مامان مگر بابا دیشب تیر خورده .