خوندن برخی از جملات آدم رو بفکر فرو میبره و این سوال رو همچنان بدون پاسخ میگذاره که : آیا مردان شهادت رو برای خودشون انتخاب میکنند یا اینکه این شهادته که مردان شایسته اش رو گلچین میکنه ...
==========
دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ...
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز...
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود ...
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد ...
آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ...
1-پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند.
۲-مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده اند ولاغیر…صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
۳-اگر انسان هایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند،دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
۴-دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند،وگرنه درهنگام راحت و فراغت و صلح چه بسیارنداهل دین.
۵-عالم محضرشهداست،اماکو محرمی که این حضور را دریابد و در برابر این خلاء ظاهری خود را نبازد… زمان میگذرد و مکانها فرو میشکننداماحقایق باقی است…
۶-غایت خلقت جهان،پرورش انسانهایی است که دربرابر شدائد بر هرچه ترس و شک وتردید وتعلق است غلبه کنند و حسینی شوند.
۷-حلقومها را میتوان بریداما فریاد ها را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر میآید جاودانه میماند.
۸-وطن پرستو بهاراست واگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند، پرستویی که مقصد را در کوچ میبیند از ویرانی لانه اش نمیهراسد.اگرمقصدپرواز است پس قفس ویران بهتر.
۹-او (شیطان)ازاهل عشق نبود… تا با امری خلاف عقل خویش مواجه شد،گردن از طاعت معبودپیچید وحکم عقلگرایی خویش را گردن نهاد. و پیروان شیطان نیز هم چنیناند.
بسم رب الشهدا والصديقين
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.